به نام خدای مهربان
سلام به همه دوستان عزیز
چه زیبا فرمود
ای کاش این نفس سرکش، آرام شود
و ای کاش که ما از خواب برخیزیم و در اول منزل که یقظه است وارد شویم،
و ای کاش که او - جل وعلا- با عنایات خفیه خود از ما دستگیری فرماید و به خود و جمال جمیلش رهنمود فرماید؛
و ای کاش که این اسب سرکش چموش نفس، آرام شود و از کرسی انکار فرود آید؛
و ای کاش این محموله سنگین را زمین می گذاشتیم و سبک بارتر روبه سوی او می کردیم؛
و ای کاش که چون پروانه در شمع جمال او می سوختیم و دم در نمی آوردیم؛
و ای کاش که یک گام به قدم فطرت بر می داشتیم و این قدر پای به فرق فطرت نمی گذاشتیم
و ای کاش های بسیار دیگر که من در پیری و در آستان مرگ از آنها یاد می کنم و دسترسی به جایی ندارم.
صحیفه امام،ج16 ص 220
نوشته شده توسط : کیش مهر
نظرات دیگران [ نظر]
به نام خدای مهربان
سلام بر همه دوستان عزیز
دوستان بسیاری لطف کردن و در این وبلاگ و در
اون یکی و در مسنجر
نظر دادن از همشون ممنونم
یکی از انتقادها
این بود که از بسیاری جهات درست نیست که دختر خانمی به آقایی پیشنهاد ازدواج بدهد
حالا اگر یک دختری در دانشگاه
یا محل کار یا حتی محل زندگی از پسری خوشش آمد و اون رو فرد مناسبی برای همسری دید باید چکار کنه؟ باید بشینه
تـــــــــا اون آقا بیاد خواستگاریش و یا کلی نذر و دعا
کنه که یک معجزه ای چیزی بشه تا اون آقا بیاد خواستگاریش؟ یا با ترفندهای نادرست (مثل
و
) توجه اون پسر رو جلب کنه که شاید همین باعث کم شدن ارزشش پیش اون پسر بشه
شاید اون آقا اصلا توی این باغها
نباشه شاید اون پیش خودش فکر کنه که جواب خواستگاریش از این دختر منفیه
و به خواستگاریش نره اصلا
این دختر چکار باید بکنه؟
یکی از بهترین راهها که اساتید و مشاوران تجویز کردن اینه که دخترخانم به یک فرد بزرگتر
مورد اعتماد که ظرفیت و فهم این رو داشته باشه که یک وقت آبروی دختر نره مراجعه کنه تا او واسطه ازدواج بشه و طوری این درخواست رو بیان کنه که اگر این دو با هم ازدواج کردن سرکوفتی
بر سر دختر نباشه و اگر هم جواب منفی بود باز برای دختر بد نشه
حالا یک سوال کلی تر
اگر دختری قصد ازدواج
داشته باشه و خواستگارهایی که داره
اون شرایط مطلوبش رو ندارن چکار باید بکنه؟
با یکی از خواستگارها ازداوج کنه و زندگی خودش
و اون پسر بیچاره رو سیاه کنه
و یا اینکه در منزل پدر بمونه و نیش و کنایه
غریبه و آشنا رو تحمل کنه
یک راه حل خوب و مفید و موثر
اینه که این دختر شرایط همسری که مورد پسندشه
و روحیات و اخلاقیاتی که داره رو به یک فرد مورد اطمینان و وثوق
بدهد و همیچنین پسری که قصد ازدواج دارد و نمیتواند با یکبار خواستگاری شرایط و روحیات دختر رو بشناسد
شرایط خود و فرد مورد نظر رو به این فرد مورد اطمینان بدهد تا آن امین مشاور یک دختر مناسب بهش معرفی کنه تا طبق روال سنتی
و خواستگاری با هم آشنا بشن و ازدواج کنند
نظر شما چیه؟
نوشته شده توسط : کیش مهر
نظرات دیگران [ نظر]
به نام خدای مهربان
با سلام به همه دوستان عزیز
یکی از سنتهای نادرست که ربطی هم به دین نداره اینه که آقایون فقط میتوانند به خواستگاریبرن و اگر خانواده دختر و یا خود دخترتقاضای ازدواج بدهند کار نادرستی انجام دادن و ...
دختری که تحصیلاتش تموم شده باشه و شغل مناسبی هم نداشته باشه باید در منزل پدر بماند تا یکی از فامیل یا همسایه و آشناها به خواستگاری بیاد یا فردی رو معرفی کنند و دختر باید از بین تعداد محدودییکی را انتخاب کنه و ممکنه خواستگاری را به امید اینکه فرد بهتری در آینده به خواستگاری بیاد رد کنه و آن فرد بهتر هرگز نیاید! و او منتظر بمونه
بعضی از دختر خانمها وقتی می بینند
که خواستگار مطلوب ندارند برای جلب توجه و اینکه شاید دل یکی رو بربایند با آرایش
و پوشیدن لباسهای ناجور که شاید قصد فسادی هم نداشته باشند وارد خیابون و سطح اجتماع میشن
بی خبر از اینکه این نوع پوشش و آرایش مورد پسند مردان و پسران هوسران است و چنین افرادی جذب میشوند که هدفشان هرچه باشد بعید است ازدواج باشد و اگر بخواهند ازدواج هم بکنند در خیابان بدنبال همسر نمیگردند
این دختران به سبب ارتکاب گناه و اشاعه ی فحشا روز به روز از خدا دور تر می شوند و انجام گناههای دیگر برایشان راحت تر خواهد شد و براحتی توسط مردان و پسران هوسران اغفال میشوند و چه بسا با وعده ازدواج و سخنان عاشقانه مورد تعرض قرار بگیرند!
درصد بسیار کمی اگر با این روش ازدواج کنند چون این انتخاب بر مبنای شهوت و خودنمایی و چشم چرانی
بوده این زوج همیشه به هم شک و سوء ظن دارند
که مرد دوباره چشمش
زن و دختر زیباتری را نگیرد و یا خانم از مرد دیگری دلربایی نکند
چنین زندگی هایی که مبنای شیطانی بنا شده است چه زود ویران خواهد شد
آیا اینطور ازدواج کردن که چه بسا آغار عذاب و سختیهای بی شمار باشد ارزش این رو داره که دین و خدا رو بفروشیم؟!
نظر شما چیه؟
نوشته شده توسط : کیش مهر
نظرات دیگران [ نظر]
بنام خدای مهربان
سلام به همه دوستان عزیز
از قدیمها وقتی میرفتم زیارت امام رضا بنابر توصیه مادر موقع برگشت خداحافظی نمیکردم تا دوباره برای زیارت برگردم
ولی
اینبار که رفتم زیارت دعای وداع
رو خوندم چون دیگه معلوم نبود و نیست که کی توفیق باشه تا برگردم
در این مدت که گذشت مرگ کسانی رو دیدم از فامیل و آشنا و همسایه که رفتنشون اصلا باور کردنی نبود
از خودکشی
یک فامیل هجده ساله تا تصادف همسایه و...
شاید فردا در حال عبور از عرض خیابانی مثل آقای همسایه در جا تموم کنم و برم به همین سادگی
خداییش من که این چند روز رو مهمونم
می ارزه خودم رو بفروشم؟
رضای خدا رو بفروشم؟
آخرش چی بدست میارم؟ یک خونه بزرگتر؟ یک ماشین با کلاس؟ غذاهای خوشمزه و.....؟
آخرش چی ؟
باز هم باید برم امّا با چه رویی و چه توشه ای...؟
در هر طرف که ز خیل حوادث کمینگهیست * زان رو عنان گسسته دواند سوار عمر
و همیشه چقدر زود، دیر میشود
نوشته شده توسط : کیش مهر
نظرات دیگران [ نظر]
بنام خدای مهربان
سلام به همه دوستان عزیز
خدا در قرآن فرموده ائمه واسطه و وسیله رسیدن به خدا هستند (وابتغوا الیه الوسیله)
خدای مهربان لطف فرمود و توفیق زیارت مشهد الرضا را نصیبِ من رو سیاه کرد و همراه بچه های هیأت اینترنتی محبان رضا(ع) رسانیک به مشهد مشرف شدم خدا رو شکر اینترنت باعث آشنایی با دوستان عزیزی از قبل تا به حال شده این هم عکسهای اردو
اگر قابل باشم و دعام دعا باشه در کاغذی نام و آیدی اکثر دوستان رو نوشتم و روبروی ضریح نام بردم و دعا کردم
نباشد با کسی کارم رضا جان
تو را دارم تو را دارم رضا جان
در کنار ضریح مطهر حضرت یادم افتاد که مادرم میگفت مرا حضرت رضا (ع) به او داده و نامم رو برای همین علی رضا گذاشته با اینکه قرار بوده اسمم شهرام باشه، من رو سیاه کجا و این همه لطف و عنایت حضرت
در کنار ضریح باز هم یادم افتاد وقتی خدا ریحانه خانم دختر عزیزم رو به ما داد و چند روزی بیشتر نداشت وقتی خواب بود شیری که خورده بود رو بالا آورد و به علت بی تجربگی ما تمام استفراغش به ریه هاش برگشت اول دست و پا زد و قرمز شد و در آخر صورتش سیاه شد و دهانش کف کرد و مثل چوب خشک و خفه شد شوکه شده بودم و باورم نمیشد به همین سادگی و سرعت همه چیز تموم شده باشه مادر ریحانه هم با گریه خدا و امام رضا رو صدا میکرد و من هم از خدا و اهل بیت میخواستم که کاری بکنند در آخرین لحظه وقتی که امیدمون از همه جا به غیر از خدا و ائمه مخصوصا امام رضا (ع) قطع شده بود ...... ریحانه عزیزم دوباره زنده شد و به دنیا برگشت
چشم بر دست شما داریم ما
هر چه فرمائی رضا داریم داریم ما
به حضرت گفتم که آقاجون، خدا به سبب شما وجود ما رو حفظ کرده اگر بنده خوبی نیستیم شما که ارباب خوبی هستین خودتون کمک کنید که از راهتون به بیراهه نریم
از در سلطان خود دوریم ما
ای مسیح فاطمه کوریم ما
نوشته شده توسط : کیش مهر
نظرات دیگران [ نظر]