به نام خدای مهربان
مهدیا
کجاست منتظر تو؟؟؟ چه انتظار عجیبی!!!
توبین منتظران هم عزیز من چه غریبی؟!
عجیب تر آنکه چه آسان نبودنت شده عادت.....
چه کودکانه سپردیم دل به بازی قسمت..!!
چه بیخیال نشستیم؟؟
چه کوششی؟؟!!!
چه وفایی!!!!!!!!!!!
فقط نشسته و گفتیم:
خداکند که بیایی...
خداکند که بیایی
نوشته شده توسط : کیش مهر
نظرات دیگران [ نظر]
به نام خدای مهربان
یَا دَاوُدُ أَبْلِغْ أَهْلَ أَرْضِی
اى داود به زمینیانم بگو که
أَنِّی حَبِیبُ مَنْ أَحَبَّنِی
من دوست کسی هستم که دوستم باشد
وَ جَلِیسُ مَنْ جَالَسَنِی
و هم نشین کسی هستم که هم نشینم باشد
وَ مُونِسٌ لِمَنْ أَنِسَ بِذِکْرِی
و همدم مونس کسی هستم که به یادم انس گرفته
وَ صَاحِبٌ لِمَنْ صَاحَبَنِی
و هم صحبت کسی هستم که هم صحبتم باشد
وَ مُخْتَارٌ لِمَنِ اخْتَارَنِی
و انتخاب میکنم کسی را که انتخابم کند
وَ مُطِیعٌ لِمَنْ أَطَاعَنِی
و مطیع کسی هستم که اطاعتم کند
مَا أَحَبَّنِی أَحَدٌ أَعْلَمُ ذَلِکَ یَقِیناً مِنْ قَلْبِهِ إِلَّا قَبِلْتُهُ لِنَفْسِی وَ أَحْبَبْتُهُ حُبّاً لَا یَتَقَدَّمُهُ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِی
هر که مرا از صمیم قلبش دوست بدارد او را برای خودم قبولش میکنم و دوستش خواهم داشت بالاتر از همه خلایقم
مَنْ طَلَبَنِی بِالْحَقِّ وَجَدَنِی وَ مَنْ طَلَبَ غَیْرِی لَمْ یَجِدْنِی
هر که حقیقتا طالبم باشد مرا خواهد یافت و هر که طالب غیر من باشد مرا نخواهد یافت!
فَارْفُضُوا یَا أَهْلَ الْأَرْضِ مَا أَنْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ غُرُورِهَا
ای اهل زمین غرور را از خود دور کنید
وَ هَلُمُّوا إِلَى کَرَامَتِی وَ مُصَاحَبَتِی وَ مُجَالَسَتِی وَ مُؤَانَسَتِی
و شتابان بسوی بخششم و هم صحبتیم و هم نشینیم و انس گرفتنم بیائید!
وَ آنِسُونِی أُؤَانِسْکُمْ وَ أُسَارِعْ إِلَى مَحَبَّتِکُم
با من انس بگیرید تا با شما انس بگیرم و به محبت و عشق به شما شتاب کنم
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج67، ص: 26
خــــــــدای عزیزم چــقــدر دلم برات تنگ شده
نوشته شده توسط : کیش مهر
نظرات دیگران [ نظر]
به نام خدای مهربان
سلام به همه دوستان عزیز
"أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ" آیه2 سوره العنکبوت
آیا مردم گمان میکنند اگر بگویند ایمان آورده ایم رها میشوند و امتحان نمیشوند؟
همه امتحان میشویم
یکی به داشتن یکی به نداشتن
یکی به خوشی یکی به ناخوشی
یکی به خوشگلی یکی به بد گلی
یکی به همسر یکی به بی همسری
یکی به فرزند یکی به بی فرزندی
یکی به سیری یکی به گرسنگی
"قال النبى (ص): غضوا أبصارکم ترون العجائب". پیامبر میفرماید چشمانتان را ببندید(در نگاه حرام ) تا عجایب ببینید
اگر در امتحانات زندگی رضای خدا را انتخاب کردیم به غیر از ثواب اخروی در همین دنیا هم خدا جزایش را خواهد داد چه بسیار بوده اند و هستند مانند آقای رجبعلی خیاط و آقای جعفر مجتهدی و آقای الطافی و ....
خرم آن روز کز این منزل ویران بروم * راحت جان طلبم و از پی جانان بروم
گر چه دانم که به جایی نبرد راه غریب * من به بوی سر آن زلف پریشان بروم
تا وقتی که زنده هستیم فرصت داریم اگر همت ما و توفیقش همراه شوند
نوشته شده توسط : کیش مهر
نظرات دیگران [ نظر]
به نام خدای مهربان
کاروان رفت و ، تو در خواب و ، بیابان در پیش
کِی روی؟ ره ز که پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی؟
نوشته شده توسط : کیش مهر
نظرات دیگران [ نظر]
به نام خدای مهربان
یک ایراد که بر حجاب گرفتهاند اینست که ایجاد حریم میان زن و مرد بر اشتیاقها و التهابها میافزاید و طبق این اصل که "انسان بر هر چه منع شود مشتاق تر میشود"، حرص و ولع نسبت به اعمال جنسی را در زن و مرد بیشتر میکند . به علاوه ، سرکوب کردن غرائز موجب انواع اختلالهای روانی و بیماریهای روحی میگردد .
پاسخ این ایراد اینست که درست است که ناکامی ، بالخصوص ناکامی جنسی، عوارض وخیم و ناگواری دارد و مبارزه با اقتضاء غرائز در حدودی که مورد نیاز طبیعت است غلط است ، ولی برداشتن قیود اجتماعی مشکل را حل نمیکند بلکه بر آن میافزاید .
در مورد غریزه جنسی و برخی غرائز دیگر ، برداشتن قیود ، عشق به مفهوم واقعی را میمیراند ولی طبیعت را هرزه و بیبند و بار میکند . در این مورد هر چه عرضه بیشتر گردد هوس و میل به تنوع افزایش مییابد .
اینکه راسل میگوید : " اگر پخش عکسهای منافی عفت مجاز بشود پس از مدتی مردم خسته خواهند شد و نگاه نخواهند کرد " ، درباره یک عکس بالخصوص و یک نوع بی عفتی بالخصوص صادق است ، ولی در مورد مطلق بی عفتیها صادق نیست یعنی از یک نوع خاص بی عفتی خستگی پیدا میشود ولی نه بدین معنی که تمایل به عفاف جانشین آن شود بلکه بدین معنی که آتش و عطش روحی زبانه میکشد و نوعی دیگر را تقاضا میکند . و این تقاضاها هرگز تمام شدنی نیست .
بدین نکته باید توجه کرد که آزادی در مسائل جنسی سبب شعلهور شدن شهوات به صورت حرص و آز میگردد ، از نوع حرص و آزهائی که در صاحبان حرمسراهای رومی و ایرانی و عرب سراغ داریم . ولی ممنوعیت و حریم ، نیروی عشق و تغزل و تخیل را به صورت یک احساس عالی و رقیق و لطیف و
انسانی تحریک میکند و رشد میدهد و تنها در این هنگام است که مبدأ و منشأ خلق هنرها و ابداعها و فلسفهها میگردد .
میان آنچه عشق نامیده میشود و به قول ابن سینا " عشق عفیف " ، و آنچه به صورت هوس و حرص و آز و حس تملک در میآید - با اینکه هر دو روحی و پایان ناپذیر است - تفاوت بسیار است . عشق ، عمیق و متمرکز کننده نیروها و یگانه پرست است و اما هوس ، سطحی و پخش کننده نیرو و متمایل به تنوع و هرزه صفت است .
غریزه جنسی دو جنبه دارد : جنبه جسمانی و جنبه روحی . از جنبه جسمی محدود است . از این نظر یک زن یا دو زن برای اشباع مرد کافی است ، ولی از نظر تنوع طلبی و عطش روحیای که در این ناحیه ممکن است به وجود آید شکل دیگری دارد .
این جملات گهر بار از کتاب مسئله حجاب استاد فرهیخته شهید مطهری است متن
کل کتاب را از اینجا با کلیک بر روی + دانلود کنید و بخوانید.
نوشته شده توسط : کیش مهر
نظرات دیگران [ نظر]