به نام خدای مهربان
با سلام به همه دوستان عزیز
یکی از سنتهای نادرست که ربطی هم به دین نداره اینه که آقایون فقط میتوانند به خواستگاریبرن و اگر خانواده دختر و یا خود دخترتقاضای ازدواج بدهند کار نادرستی انجام دادن و ...
دختری که تحصیلاتش تموم شده باشه و شغل مناسبی هم نداشته باشه باید در منزل پدر بماند تا یکی از فامیل یا همسایه و آشناها به خواستگاری بیاد یا فردی رو معرفی کنند و دختر باید از بین تعداد محدودییکی را انتخاب کنه و ممکنه خواستگاری را به امید اینکه فرد بهتری در آینده به خواستگاری بیاد رد کنه و آن فرد بهتر هرگز نیاید! و او منتظر بمونه
بعضی از دختر خانمها وقتی می بینند
که خواستگار مطلوب ندارند برای جلب توجه و اینکه شاید دل یکی رو بربایند با آرایش
و پوشیدن لباسهای ناجور که شاید قصد فسادی هم نداشته باشند وارد خیابون و سطح اجتماع میشن
بی خبر از اینکه این نوع پوشش و آرایش مورد پسند مردان و پسران هوسران است و چنین افرادی جذب میشوند که هدفشان هرچه باشد بعید است ازدواج باشد و اگر بخواهند ازدواج هم بکنند در خیابان بدنبال همسر نمیگردند
این دختران به سبب ارتکاب گناه و اشاعه ی فحشا روز به روز از خدا دور تر می شوند و انجام گناههای دیگر برایشان راحت تر خواهد شد و براحتی توسط مردان و پسران هوسران اغفال میشوند و چه بسا با وعده ازدواج و سخنان عاشقانه مورد تعرض قرار بگیرند!
درصد بسیار کمی اگر با این روش ازدواج کنند چون این انتخاب بر مبنای شهوت و خودنمایی و چشم چرانی
بوده این زوج همیشه به هم شک و سوء ظن دارند
که مرد دوباره چشمش
زن و دختر زیباتری را نگیرد و یا خانم از مرد دیگری دلربایی نکند
چنین زندگی هایی که مبنای شیطانی بنا شده است چه زود ویران خواهد شد
آیا اینطور ازدواج کردن که چه بسا آغار عذاب و سختیهای بی شمار باشد ارزش این رو داره که دین و خدا رو بفروشیم؟!
نظر شما چیه؟
نوشته شده توسط : کیش مهر
نظرات دیگران [ نظر]
بنام خدای مهربان
سلام به همه دوستان عزیز
خدا در قرآن فرموده ائمه واسطه و وسیله رسیدن به خدا هستند (وابتغوا الیه الوسیله)
خدای مهربان لطف فرمود و توفیق زیارت مشهد الرضا را نصیبِ من رو سیاه کرد و همراه بچه های هیأت اینترنتی محبان رضا(ع) رسانیک به مشهد مشرف شدم خدا رو شکر اینترنت باعث آشنایی با دوستان عزیزی از قبل تا به حال شده این هم عکسهای اردو
اگر قابل باشم و دعام دعا باشه در کاغذی نام و آیدی اکثر دوستان رو نوشتم و روبروی ضریح نام بردم و دعا کردم
نباشد با کسی کارم رضا جان
تو را دارم تو را دارم رضا جان
در کنار ضریح مطهر حضرت یادم افتاد که مادرم میگفت مرا حضرت رضا (ع) به او داده و نامم رو برای همین علی رضا گذاشته با اینکه قرار بوده اسمم شهرام باشه، من رو سیاه کجا و این همه لطف و عنایت حضرت
در کنار ضریح باز هم یادم افتاد وقتی خدا ریحانه خانم دختر عزیزم رو به ما داد و چند روزی بیشتر نداشت وقتی خواب بود شیری که خورده بود رو بالا آورد و به علت بی تجربگی ما تمام استفراغش به ریه هاش برگشت اول دست و پا زد و قرمز شد و در آخر صورتش سیاه شد و دهانش کف کرد و مثل چوب خشک و خفه شد شوکه شده بودم و باورم نمیشد به همین سادگی و سرعت همه چیز تموم شده باشه مادر ریحانه هم با گریه خدا و امام رضا رو صدا میکرد و من هم از خدا و اهل بیت میخواستم که کاری بکنند در آخرین لحظه وقتی که امیدمون از همه جا به غیر از خدا و ائمه مخصوصا امام رضا (ع) قطع شده بود ...... ریحانه عزیزم دوباره زنده شد و به دنیا برگشت
چشم بر دست شما داریم ما
هر چه فرمائی رضا داریم داریم ما
به حضرت گفتم که آقاجون، خدا به سبب شما وجود ما رو حفظ کرده اگر بنده خوبی نیستیم شما که ارباب خوبی هستین خودتون کمک کنید که از راهتون به بیراهه نریم
از در سلطان خود دوریم ما
ای مسیح فاطمه کوریم ما
نوشته شده توسط : کیش مهر
نظرات دیگران [ نظر]
بنام خدای مهربان
میلاد مادر مبارک
قبل از طلوع و غروب خورشید گنجشکها جمع میشن و هماهنگ جیک جیک میکنند من که وقتی میشنوم از خودم خجالت میکشم، گنجشکها در حال شکر و عبادت خدا هستند و من در غفلت
- الان هم که چند سالی شده ساعتها تغییر نکرده و تقریبا نیمه شب اذانه، مردمی که تا ساعت 12 شب پای TV هستن طبیعیه که ...
- به قول آقای امجد باید از نمازهامون توبه و استغفار کنیم نمازی که با تکبیرة الاحرام تا السلام علیکمش توجه به همه چیز هست الاّ ....
- حضرت استاد حق شناس میفرمود در این دنیا میزان اعمال نمازه و در نماز هر چه به خدا توجه داشتیم همون قدر خدایی هستیم و خدا از ما راضیه و میزان اعمال در آخرت حضرت امیرالمومنیه و اعمال ما رو نسبت به اعمال حضرت میسنجند
یسبّح لله ما فی السّماوات و ما فی الارض
بلبل به چمن زان گل رخسار نشان دید پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید
عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید
دیوانه منم ، من که روم خانه به خانه
عاقل به قوانین خرد راه تو پوید دیوانه برون از همه آئین تو جوید
تا غنچهء بشکفتهء این باغ که بوید هر کس به بهانی صفت حمد تو گوید
بلبل به غزل خوانی و قمری به ترانه
حضرت شیخ بهائی
دوش مرغی به صبح می نالید
عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش
یکی از دوستانِ مخلص را
مگر آواز من رسید به گوش
گفت باور نداشتم که تو را
بانگ مرغی چنین کند مدهوش
گفتم این شرطِ آدمیّت نیست
مرغ تسبیح گوی و ما خاموش
سعدی علیه الرحمه
نوشته شده توسط : کیش مهر
نظرات دیگران [ نظر]
بنام خدای مهربان
چند روز قبل با دوستی در بعد از ظهری بسیار بسیار گرم
و سوزان در زیر آفتاب
منتظر تاکسی یا مسافربری بودیم مدت طولانی گذشت چندین نفر از همسایه ها که مسیرشان با ما یکی بود و میدانستند که ما با آنها هم مسیریم با ماشین خالی بدون توجه رد شدند و رفتند
آن دوست که حسابی گرما کلافه اش کرده بود ناراحت و قدری عصبانی
گفت که چرا اینها که مسیرشان با ما یکیست و همسایه ما هستند بی خیال رد میشوند میروند
به او گفتم
از قدیم گفته اند که سواره از پیاده و سیر از گرسنه و .... خبر ندارد
بعدا به ذهنم
رسید باید عوض اینکه ما ناراحت و عصبانی شویم
آنها که میتوانستند کمکی کنند و نکردند باید ناراحت باشند چون میتوانستند به راحتی ثواب و خیری
بدست بیاورند که محروم شدند و ما باید به حال آنها تاسف بخوریم که توفیق ثواب کردن نداشتند نه از این جهت که ما عددی هستیم از این جهت که خدا همه مخلوقاتش را دوست دارد و هر چه بد هم باشیم باز هم مخلوق
و محبوب خداییم!
در این
وبلاگ خواندم که چه وضع اسفباری است، اسفبار برای ما نه آنهایی که در صف مهر کاغذی برای دریافت نان مجانی و یا لباسهای مندرس و مستعمل هستند
در چند روز دیگر خواهیم فهمید که چه ضرری کردیم و چه سرمایه های را که میتوانستیم با آن رضایت خدا را بدست آوریم به آسانی هدر دادیم
نوشته شده توسط : کیش مهر
نظرات دیگران [ نظر]
بنام خدای مهربان
چند روز قبل با دوستی در بعد از ظهری بسیار بسیار گرم
و سوزان در زیر آفتاب
منتظر تاکسی یا مسافربری بودیم مدت طولانی گذشت چندین نفر از همسایه ها که مسیرشان با ما یکی بود و میدانستند که ما با آنها هم مسیریم با ماشین خالی بدون توجه رد شدند و رفتند
آن دوست که حسابی گرما کلافه اش کرده بود ناراحت و قدری عصبانی
گفت که چرا اینها که مسیرشان با ما یکیست و همسایه ما هستند بی خیال رد میشوند میروند
به او گفتم
از قدیم گفته اند که سواره از پیاده و سیر از گرسنه و .... خبر ندارد
بعدا به ذهنم
رسید باید عوض اینکه ما ناراحت و عصبانی شویم
آنها که میتوانستند کمکی کنند و نکردند باید ناراحت باشند چون میتوانستند به راحتی ثواب و خیری
بدست بیاورند که محروم شدند و ما باید به حال آنها تاسف بخوریم که توفیق ثواب کردن نداشتند نه از این جهت که ما عددی هستیم از این جهت که خدا همه مخلوقاتش را دوست دارد و هر چه بد هم باشیم باز هم مخلوق
و محبوب خداییم!
در این
وبلاگ خواندم که چه وضع اسفباری است، اسفبار برای ما نه آنهایی که در صف مهر کاغذی برای دریافت نان مجانی و یا لباسهای مندرس و مستعمل هستند
در چند روز دیگر خواهیم فهمید که چه ضرری کردیم و چه سرمایه های را که میتوانستیم با آن رضایت خدا را بدست آوریم به آسانی هدر دادیم
نوشته شده توسط : کیش مهر
نظرات دیگران [ نظر]