به نام خدای مهربان
خیلی ها
هستند که احکام الهی رو با عقل خودشون میسنجند
اگر به نظرشون درست اومد انجام میدن و اگر درست نبود قبول نمیکنند مثل روزه گرفتن در هوای بسیار گرم
که تحملش بسیار سخته (مخصوصا دو سه سال دیگه که ماه رمضان وسط تابستونه) میگن چرا
این همه سختی رو تحمل کنم عقلم میگه تحمل نکن
در حالیکه از اعتقادات ماست که دین اسلام و مذهب تشیع
تمامی دستوراتش بر پایه عقل است و یکی از نعمتهای بسیار مهمی که خدا به انسان داده عقله و خدا در قرآن بسیار مردم را به تفکر و تعقل دعوت کرده (افلا یتفکرون، افلا یعقلون و...)
و حتی یکی از منابع مهم بدست آوردن احکام عقل است و آنقدر معتبر است که بعد از قرآن و سنت قرار گرفته کل ما حکم به شرع حکم به العقل
حالا اگر عقل اینقدر معتبر و مهمه چرا به ظاهر بعضی از احکام و دستورات دین با عقل بعضی جور در نمیاد؟
جواب
منظور از عقل عقلی است که منفعت طلب نباشد و احکام و دستورات را با منافع شخصی نسنجد بلکه معیار حُسن و قُبح آن عمل نزد همه باشد مثلا حکم قصاص
که وقتی بخواهد اجرا شود برای خانواده قاتل و افرادی که از ماجرا خبر ندارند تحملش بسیار سخته و به ظاهر غیر انسانی
ولی وقتی این افراد خود را بجای خانواده مقتول بگذارند و مصلحت کلی جامعه را در نظر بگیرند که با این قصاص از بسیاری از جنایتهای بعدی جلوگیری خواهد شد به عقلانی بودن قصاص پی خواهند برد
عقل منفعت طلبِ فردی گرفتن ربا در قرض را جائز میدونه و میگه چرا باید پولم رو که با زحمت بدست آوردم بدون هیچ نفعی
در اختیار دیگری قرار بدم؟ عقل منفعت طلبِ محدود، تحمل گرسنگی و تشنگی در هوای گرم را غیر معقول میدونه
ولی عقل بدون در نظر گرفتن منافع فردی، گرفتن ربا را اصلا قبول نمیکند چون جامعه رو به ویرانی
میکشه و همچنین تحمل سختی های روزه داری را چون امر و فرمان خالق است واجب میدونه
اگر وجود خالق را با عقل و استدلالهای عقلی قبول کرده باشیم و با عقل به معجزه بودن قرآن و عصمت پیامبر و ائمه پی برده باشیم دیگر در اوامر خدا چون و چرا نخواهیم کرد
اگر نزد یک پزشک متخصص رفتیم و او گفت فلان غذا و یا میوه را نخوریم، چرا، چون و چرا نمیکنیم؟
چرا نمیگیم آقا ما قبول نداریم؟چرا نمیگیم آقا عقل ما میگه هر چی دوست داری بخور؟ چرا نمیگیم به نظر من؟! چرا؟؟؟؟
چون به تخصص و وجود مصلحتی در این دستور آگاهیم اگر چه ممکنه که اون پزشک در تشخیصش اشتباه کرده باشه
و حال چگونه است
که دستورات خدا تا این حد هم مورد قبول ما نیست!؟
مشکل اینجاست که مسلمانی و تسلیم بودن خیلی از ما بر پایه عقل نیست و دین تا جایی که منافعمان را تامین کند مورد قبولمان است
امام حسین علیه السلام در این مورد میفرماید :
فَقَالَ النَّاسُ عَبِیدُ الدُّنْیَا وَ الدِّینُ لَعِقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیَّانُونَ.
بحارالأنوار ج:44 ص:382 باب 37
مردمان بنده گان دنیایند و دین بازیچه ای بر سر زبانشان است دین را تا وقتی قبول دارند که منافعشان را تامین کند و هنگامی که با بلا امتحان شوند دینداران بسیار کم هستند
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذی نَزَّلَ عَلى رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِاللَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعیداً (136)نساء
نوشته شده توسط : کیش مهر
نظرات دیگران [ نظر]
به نام خدای مهربان
سلام به همه دوستان عزیز
چه زیبا فرمود
ای کاش این نفس سرکش، آرام شود
و ای کاش که ما از خواب برخیزیم و در اول منزل که یقظه است وارد شویم،
و ای کاش که او - جل وعلا- با عنایات خفیه خود از ما دستگیری فرماید و به خود و جمال جمیلش رهنمود فرماید؛
و ای کاش که این اسب سرکش چموش نفس، آرام شود و از کرسی انکار فرود آید؛
و ای کاش این محموله سنگین را زمین می گذاشتیم و سبک بارتر روبه سوی او می کردیم؛
و ای کاش که چون پروانه در شمع جمال او می سوختیم و دم در نمی آوردیم؛
و ای کاش که یک گام به قدم فطرت بر می داشتیم و این قدر پای به فرق فطرت نمی گذاشتیم
و ای کاش های بسیار دیگر که من در پیری و در آستان مرگ از آنها یاد می کنم و دسترسی به جایی ندارم.
صحیفه امام،ج16 ص 220
نوشته شده توسط : کیش مهر
نظرات دیگران [ نظر]
به نام خدای مهربان
سلام بر همه دوستان عزیز
دوستان بسیاری لطف کردن و در این وبلاگ و در
اون یکی و در مسنجر
نظر دادن از همشون ممنونم
یکی از انتقادها
این بود که از بسیاری جهات درست نیست که دختر خانمی به آقایی پیشنهاد ازدواج بدهد
حالا اگر یک دختری در دانشگاه
یا محل کار یا حتی محل زندگی از پسری خوشش آمد و اون رو فرد مناسبی برای همسری دید باید چکار کنه؟ باید بشینه
تـــــــــا اون آقا بیاد خواستگاریش و یا کلی نذر و دعا
کنه که یک معجزه ای چیزی بشه تا اون آقا بیاد خواستگاریش؟ یا با ترفندهای نادرست (مثل
و
) توجه اون پسر رو جلب کنه که شاید همین باعث کم شدن ارزشش پیش اون پسر بشه
شاید اون آقا اصلا توی این باغها
نباشه شاید اون پیش خودش فکر کنه که جواب خواستگاریش از این دختر منفیه
و به خواستگاریش نره اصلا
این دختر چکار باید بکنه؟
یکی از بهترین راهها که اساتید و مشاوران تجویز کردن اینه که دخترخانم به یک فرد بزرگتر
مورد اعتماد که ظرفیت و فهم این رو داشته باشه که یک وقت آبروی دختر نره مراجعه کنه تا او واسطه ازدواج بشه و طوری این درخواست رو بیان کنه که اگر این دو با هم ازدواج کردن سرکوفتی
بر سر دختر نباشه و اگر هم جواب منفی بود باز برای دختر بد نشه
حالا یک سوال کلی تر
اگر دختری قصد ازدواج
داشته باشه و خواستگارهایی که داره
اون شرایط مطلوبش رو ندارن چکار باید بکنه؟
با یکی از خواستگارها ازداوج کنه و زندگی خودش
و اون پسر بیچاره رو سیاه کنه
و یا اینکه در منزل پدر بمونه و نیش و کنایه
غریبه و آشنا رو تحمل کنه
یک راه حل خوب و مفید و موثر
اینه که این دختر شرایط همسری که مورد پسندشه
و روحیات و اخلاقیاتی که داره رو به یک فرد مورد اطمینان و وثوق
بدهد و همیچنین پسری که قصد ازدواج دارد و نمیتواند با یکبار خواستگاری شرایط و روحیات دختر رو بشناسد
شرایط خود و فرد مورد نظر رو به این فرد مورد اطمینان بدهد تا آن امین مشاور یک دختر مناسب بهش معرفی کنه تا طبق روال سنتی
و خواستگاری با هم آشنا بشن و ازدواج کنند
نظر شما چیه؟
نوشته شده توسط : کیش مهر
نظرات دیگران [ نظر]
به نام خدای مهربان
با سلام به همه دوستان عزیز
یکی از سنتهای نادرست که ربطی هم به دین نداره اینه که آقایون فقط میتوانند به خواستگاریبرن و اگر خانواده دختر و یا خود دخترتقاضای ازدواج بدهند کار نادرستی انجام دادن و ...
دختری که تحصیلاتش تموم شده باشه و شغل مناسبی هم نداشته باشه باید در منزل پدر بماند تا یکی از فامیل یا همسایه و آشناها به خواستگاری بیاد یا فردی رو معرفی کنند و دختر باید از بین تعداد محدودییکی را انتخاب کنه و ممکنه خواستگاری را به امید اینکه فرد بهتری در آینده به خواستگاری بیاد رد کنه و آن فرد بهتر هرگز نیاید! و او منتظر بمونه
بعضی از دختر خانمها وقتی می بینند
که خواستگار مطلوب ندارند برای جلب توجه و اینکه شاید دل یکی رو بربایند با آرایش
و پوشیدن لباسهای ناجور که شاید قصد فسادی هم نداشته باشند وارد خیابون و سطح اجتماع میشن
بی خبر از اینکه این نوع پوشش و آرایش مورد پسند مردان و پسران هوسران است و چنین افرادی جذب میشوند که هدفشان هرچه باشد بعید است ازدواج باشد و اگر بخواهند ازدواج هم بکنند در خیابان بدنبال همسر نمیگردند
این دختران به سبب ارتکاب گناه و اشاعه ی فحشا روز به روز از خدا دور تر می شوند و انجام گناههای دیگر برایشان راحت تر خواهد شد و براحتی توسط مردان و پسران هوسران اغفال میشوند و چه بسا با وعده ازدواج و سخنان عاشقانه مورد تعرض قرار بگیرند!
درصد بسیار کمی اگر با این روش ازدواج کنند چون این انتخاب بر مبنای شهوت و خودنمایی و چشم چرانی
بوده این زوج همیشه به هم شک و سوء ظن دارند
که مرد دوباره چشمش
زن و دختر زیباتری را نگیرد و یا خانم از مرد دیگری دلربایی نکند
چنین زندگی هایی که مبنای شیطانی بنا شده است چه زود ویران خواهد شد
آیا اینطور ازدواج کردن که چه بسا آغار عذاب و سختیهای بی شمار باشد ارزش این رو داره که دین و خدا رو بفروشیم؟!
نظر شما چیه؟
نوشته شده توسط : کیش مهر
نظرات دیگران [ نظر]