سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طلبه ای طالب یار

در یک بعد از ظهر ...

شنبه 86 تیر 9 ساعت 1:11 عصر
بنام خدای مهربان

چند روز قبل با دوستی در بعد از ظهری بسیار بسیار گرم و سوزان در زیر آفتاب  منتظر تاکسی یا مسافربری بودیم مدت طولانی گذشت چندین نفر از همسایه ها که مسیرشان با ما یکی بود و میدانستند که ما با آنها هم مسیریم با ماشین خالی بدون توجه رد شدند و رفتند

آن دوست که حسابی گرما کلافه اش کرده بود ناراحت و قدری عصبانی گفت که چرا اینها که مسیرشان با ما یکیست و همسایه ما هستند بی خیال رد میشوند میروند
 
به او گفتم از قدیم گفته اند که سواره از پیاده و سیر از گرسنه و ....  خبر ندارد

بعدا به ذهنم رسید باید عوض اینکه ما ناراحت و عصبانی شویم آنها که میتوانستند کمکی کنند و نکردند باید ناراحت باشند چون میتوانستند به راحتی ثواب و خیری بدست بیاورند که محروم شدند و ما باید به حال آنها تاسف بخوریم که توفیق ثواب کردن نداشتند نه از این جهت که ما عددی هستیم از این جهت که خدا همه مخلوقاتش را دوست دارد و هر چه بد هم باشیم باز هم مخلوق و محبوب خداییم!

 

                  

در این وبلاگ خواندم که چه وضع اسفباری است، اسفبار برای ما نه آنهایی که در صف مهر کاغذی برای دریافت نان مجانی و یا لباسهای مندرس و مستعمل هستند

در چند روز دیگر خواهیم فهمید که چه ضرری کردیم و چه سرمایه های را که میتوانستیم با آن رضایت خدا را بدست آوریم به آسانی هدر دادیم


نوشته شده توسط : کیش مهر

نظرات دیگران [ نظر]



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

! به پا عاقبتت رو !
حتما بخوانید مخصوصا دوستان ساده دل!
حتما بخوانید مخصوصا دوستان ساده دل! 2
پاسخگوی خون بیگناهان کیست؟
ای دل جهان به کام تو شد شد نشد نشد
این روزها چقدر دلم تنگ است
شعری از حضرت رضا ع
کوروش کبیر
انشالله در این مورد خواهم نوشت
ماهواره
[عناوین آرشیوشده]