• وبلاگ : طلبه اي طالب يار
  • يادداشت : چرا توسل؟ (2)
  • نظرات : 1 خصوصي ، 4 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    يا لطيف

    بزرگي تعريف مي كرد : « در دياري پسري بود كه براي وعده هاي غذايي هميشه به خانه مهمان دعوت مي كرد و هر روز كسي را مي گفت.اما روزي كسي را نيافت و مجبور شد مهمان ديروز را دعوت كند .

    مهمان كه متعجب شده بود دليل را جويا شد.پسر پس از امتناع به سخن آمد و اينگونه پاسخ داد: پدر من در امر خورد و خوراك به ما توجه خاصي ندارد اما بسيار مهمان دوست است و به خاطر مهمانان به ما هم عنايت ويژه مي كند . ما هم سعي مي كنيم هميشه براي غذا خوردن مهمان دعوت كنيم.»

    قصد قياس ندارم و خداي مهربان خود را به كسي تشبيه نمي كنم اما با كمي اغماض مي گويم كه انسان گناهكار كه آبرويي ندارد ،بزرگي را واسطه مي كند كه خداوند به خاطر او نظري به بنده كند.

    سلام

    دست شما درد نكنه

    پاينده باشيد در اين راه نيكو

    دعاتون مي كنيم

    سلام

    در مورد اين قضيه توسل به ائمه اطهار (ع) بايد بگم . اين راهي است كه عقل انسان هم به آن حكم ميكنه . چطور ما در زندگي عادي براي راه افتادن كارهامون (مثلا ازدواج) از بزرگترهاي فاميل ، ريش سفيدها كمك ميگيريم و اونها را ميفرستيم واسه خواستگاري . و يا در جايي اگر اختلافي باشه بزرگترهاي فاميل را واسطه ميكنيم ؟ اما اينجا احتياج نداريم ؟ وقتي ارمني ها و هندو ها و برخي اديان و مذاهب ديگه كارشون گير ميكنه ميان از حضرت عباس (ع) ما كمك و مدد ميگيرند . يا براي امام حسين (ع) نذري ميدهند !! حتما چيزي ديده اند. حتما راه ميانبر مطمئني پيدا كرده اند ... حيف است كه ما قدر ائمه (ع) را ندانيم و بگيم به آنها احيتياجي نداريم در حاليكه مطمئنا بهشون نياز داريم . و نكته آخر اينكه اگر كسي به ائمه (ع) احتياج ندارد و خودش ميتواند با خدا ارتباط مستقيم برقرار كند و حاجت بگيرد ، خوب بگذاريد بگيرد ...!!

    سلام خان داداش .

    و اما بعد عرض ارادات ( جمع ارادت !! يعني خيلي ارادت داريم )و...

    با اجازه لقمه را پيچانديم يعني اول قسمت دوم را خوندم بعد قسمت اول را .. حكايت موسي (ع) يادم امد . ميگن روزي كليم الله بيمار شد

    دست به دعا برداشت كه بار خدايا من را شفا بده ..خطاب امد كه موسي به طبيب مراجعه كن ! موسي (ع) عرض كرد خدايا من پيامبر تو هستم نزد طبيب برم ...! خطاب امد موسي ما گياهان را بيهوده نيافريدم . حقيقت اين است كه خدا از انجام امور بدون وسيله اكراه داره ... يا حكايت يعقوب (ع) و پيراهن يوسف... بالاخره چشم يعقوب نبي خوب نشد تا پيراهن يوسف به او رسيد .....

    اولياي الهي وسيله اصلي ارتباط با خدا هستند يعني واسطه فيض الهي .. ..باقي ادمها هم طفيلي وجود ذات پاك خليفه الهي بر روي زمين هستند ....

    خوب زياد حرف زدم شرمنده. دست حق يارت